Thursday, March 27, 2014
Friday, March 21, 2014
Void
زندگی به آدم یاد
میده، نه آدمو مجبور می کنه که خودش بفهمه که رو هیچ چیز نمیشه حساب کرد. چند ماه
قبل رو یادم میاد که برای عید چقد برنامه ریخته بودم. برای لحظه سال تحویل حتی .
برنامه ریزی کرده بودم که به کی مسج بدم دقیقا بعد سال تحویل. آخرش ولی اینطوری شد
که حتی حال نداشتم ریشمو بزنم. به زور مامان اینا یه تیشرت پوشیدم و رفتم سر سفره.
آدم دقیقا وقتی به یه چیزی خیلی مطمئنه یه اتفاقی می افته که همه اطمینانشو از دست
میده. و همین الان که من به این تئوری اطمینان دارم، به شکم می اندازه که فردا صبح
ممکنه بگم غلطه.
تخت بیمارستان
عجیب ترین جای دنیاست. همه قبول دارن شکنجه س. حتی واسه همین به دکترا حقوق خوبی
میدن، چون شاهد شکنجه بودن آدم ها چیزی از روح براشون باقی نمی ذاره. ولی هر آدمی
رو چند باری می برن اونجا. اگه کسی نره بیمارستان بهتر نیست؟ اگه آدم عزیزاشو
نبینه که بهشون کلی سیم وصله و .... ............
.............................................. بهتر نیست؟ می خواد به عمر آدم
اضافه شه چند روز؟ می ارزه که تصویر آدم خراب شه از اون عزیزش؟ می ارزه به جای
اینکه تصویر سر حالش وقتی توی خونه نشسته رو برای همیشه عوض کنی با تصویری که روی
تخت بیمارستانه و آشفته است و مریضه و ..
Subscribe to:
Posts (Atom)